پارت هفده :

سحر معتقد بود مدت‌هاست نگاه کاوه تغییر رنگ داده و او احمقانه نادیده‌اش می‌گیرد. نمی‌خواست ببیند. نمی‌خواست بفهمد. هراس داشت از درک دوباره یک نگاه شیدا و پراحساس؛ از سرآغاز جدید. مارگزیده بود.

_ خب اینم از این. ببین چی ازت ساختم. اگه پسر بودم خ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.